بوقیلیسم

مشخصات بلاگ

مطالب این وبلاگ کاملا بوقی می باشد
بوق هر چیزی می تواند باشد
خیلی جدی نگیریدش
نویسنده این وبلاگ از هر چیزی و با هر لحنی می نویسد
هدف اصلی ساخت این وبلاگ راحت تر بودن در خواندن وبلاگ های شماست
ممنون از نگاهتون

طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
چهارشنبه, ۴ فروردين ۱۳۹۵، ۰۱:۰۳ ب.ظ

همه چی نوشت!(مثل همه چی پلو مثلا)

1.بااینکه اهل تبریک و تسلیت و پستهای مناسبتی نیستم ولی عیدتون مبارک!

2.کم نوشتن من چندین دلیل داره اولیش اینه که نمیتونم با گوشی پست بذارم و نمیدونم چرا واقعا

دومیش اینه که کنکوری می باشم و گاهی حوصله ی خودمم ندارم حتی

سومیش اینه که چن وقته کلا ریتم زندگیم به هم ریخته و تمرکز درست و حسابی ندارم

این از این

3.درمورد خودم میخوام بگم و جنبه ای از شخصیتم که هم تو فضای مجازی و هم واقعی گاها اذیتم میکنه

البته شخصیت خودم اذیتم نمیکنه برداشتها و واکنشهای دیگران برام ناراحت کننده س

حالا یعنی چی این؟

ببینید من تو نوشته هام اکثرا از طنز استفاده میکنم این طنز صرفا برای خنده نیست یه جور یاداوری یا نقد بعضی رفتارهای نادرسته

که خب قطعا یه چیزی برام آزاردهنده بوده که تصمیم گرفتم درموردش بنویسم،هرچند به طنز

وقتی میبینم به جای بیشتر فکر درموردش فقط بهش میخندین حقیقتا خوشحال نمیشم

حالا تو واقعیت جریان چیه؟

من ژنتیکا شوخ طبعم اما اما اما

خیلی حواسم جمعه درمورد شخصی که باهاش شوخی میکنم ،درمورد موضوع شوخیم و و و....

ولی متاسفانه دیگران اینطوری شوخی نمیکنن دراصل اونا اصلا شوخی نمیکنن کاری اونا میکنن توهین و تمسخره

اینکه بشینیم پشت سر بقیه اداشونو دربیاریم و بخندیم اسمش شوخی که نیست ،هست؟

یا درمورد شوخی های رودررو بیاید شورشو درنیاریم و جوگیر نشیم و هرچی از دهنمون دراومد نگیم ،خب؟

گفتم حواسم هست که دارم با کی شوخی میکنم یعنی باید شناخت کافی درمورد طرف داشته باشم

حواسم هست که بخاطر شادی خودم دل کسی رو نشکنم ولی تازگیا عجیب غریب دلخورم

یه شخصی جدیدا وارد خانواده ما شده که بنظرم تمام تصوری که ازمن داره به کل غلطه که خب اهمیت زیادی نداره کم کم به اونم عادت میکنم

ایشون فک میکنه چون من تو جمع خانواده شوخ و سرحالم قطعا بی شخصیتم و اون اجازه داره هرجوری که دلش بخواد با من رفتار کنه

یا چون سه چاهار سال ازش کوچیکترم حتما کمتر از اون میفهمم و به خودش حق میده نصیحتم کنه

یا چون ما به خاطر جدیدالورود بودنش کاری میکنیم که بهش خوش بگذره و غریبی نکنه حتما از اون کمتریم 

ایشون فک میکنه دلیل راحت و صمیمی بودنمون و غرور نداشتن مون اینه که چیزی نداریم که بهش بنازیم درحالی که....

خلاصه خیلی خودشو گرفته و سعی داره سرد باشه و فلان درمجموع جواب تمام حرکاتش یه پوزخنده البته تودلم

دلم نمیاد اونجوری که لایقشه باهاش رفتار کنم بخودم میگم اولش اینجوریه اوضاع بهتر میشه 

ولی خیلی درد داره اونی که تو تصور دیگران هستی هیچ ربطی به خودت نداشته باشه

4.شما رو دعوت میکنم به نظاره ی مسخره ترین دیالوگ سال گذشته که یه دفه یادش افتادم و حرصم در اومد که خب انصاف نیست فقط حرص من دربیاد شماهم یکم حرص بخورین سپیده ببینه :دی

من(خطاب به مامان کارنٍ چاهار ساله):کارن تو کارای خونه کمک میکنه؟

مامان کارن(بااین قیافه 0_o):وا؟ من میخوام پسرم مرد بار بیاد

توقع که ندارید  من با یه همچین آدمی با همچین طرز فکری به ادامه ی گفتگو بپردازم که؟

5.این وبلاگ تحت هیچ عنوانی بسته نخواهد شد و من هرچند دیر به دیر ، آپ میکنم و میخونمتون

برام دوستای ارزشمندی هستین و صدالبته قابل احترام

تشکر از دوستانی که از اولش بودن و هنوز هستن

روز و روزگار خوش و ایام به کام

 

موافقین ۶ مخالفین ۰ ۹۵/۰۱/۰۴
sepideh azz

نظرات  (۳)

لایک
باهات موافقم شوخی حدو مرز داره
بعضیا اصلا تعریف شوخی براشون بد جا افتاده....

۴اینجور آدمارو میخوام خفه کنم


منم نوشتنم نمیاد اصلا حوصله خودمم ندارم:-( 
پاسخ:
مُرسی از اعلام توافقت :)
بعضیام هستن انقدر کوته فکرن که تعریفی از شوخی ندارن حتی :/
خدا هممونو به راست هدایت کنه :|
خب بهار همینجوریه اصن
بیا فک کنیم روزای خوب دارن میان :)
اصلا همدردیم ها ...
بعضی وقتها بعضی از آدم ها یه جوری بیشعور طور جواب آدم رو میدن که آدم پیش خودش فکر میکنه من چرا اصلا باهاش حرف زدم ؟
پاسخ:
اهوم اهوم
اصن آدم بخودش میگه دیگه وقتشه عوض شم خودمو بگیرم باهیشکی نحرفم اصن :/

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی