يكشنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۲۹ ب.ظ
شهر من،انزلیِ دیگر
یک زمانی چقدر منفور بودی
آن وقتها که هنوز نمی دانستم هرجای دنیا که بروم باز هم بر میگردم پیش خودت
آن وقتها که ترجیح می دادم توی شهری شلوغ و پر از آلودگی زندگی کنم تا یک شهر آرام،کوچک و دور از هیاهو
از هیچ شهری به اندازه ی انزلی خاطره ندارم
انزلی برایم یک جور نماد است
نماد باران نماد آدمهای متفاوت و نماد دلتنگی
شهر من اما،انزلی نبود
ولی با این همه باران دارد انزلیِ دیگری می شود
اگر سروکله ی گردوخاک های نا به هنگام پیدا نشود
اگر همین طور پیش برود هرروز،روز من است و هرجای این شهر،انزلی
۹۵/۰۱/۰۸
مخصوصا اون بلواری که جلوش مغازه های قایق موتوری و... و پشتش رودخونه